آذر ۱۳۹۴
صبح زود روز چهارشنبه بیستم آبان به تهران رسیدم.
خلاف معمول سفرهایی که در سالگرد قتل پدرومادرم به تهران کردهام، این بار در فرودگاه نه از سوی مأموری مورد پرسشی قرار گرفتم، نه برگهی احضاریهای به دستم دادند و نه پاسپورتم ضبط شد. این تغییر برخورد را بهانهای کردم برای خوشبینی.
عصر بیستویکم هم که به روال معمول پنجشنبهها خانهی پدرومادرم را به روی دوست و آشنا گشودم از پرسوجوها و مزاحمتهای مأموران خبری نشد.
روز چهارشنبه بیستوهفتم آبان آگهی دعوت به آیین بزرگداشت داریوش و پروانه فروهر از سوی برادرم و من در روزنامهی اطلاعات چاپ شد. عصر آن روز مردی که خود را «محمدی از وزارت» معرفی میکرد در یک تماس تلفنی به من گفت که از برگزاری آیین بزرگداشت جلوگیری نخواهد شد، اما نیروی انتظامی از ورود افراد «معلومالحال و مسئلهدار» به خانهی ما جلوگیری خواهد کرد. در برابر پرسش تکراری من دربارهی معنای این واژهها همان حرفهای کلیشهای را که سالهاست در هتکحرمت دگراندیشان زده میشود، تکرار کرد: ضدانقلاب، کسانی که بر ضد نظام و امنیت ملی توطئه میکنند، و … اما یک واژه جدید هم به کار برد: سوءپیشینه.
محمد مختاری
در هفدهمین سالگرد قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷
هفده سال پیش در چنین روزهایی عزیزان ما؛ پیروز دوانی، حمید حاجیزاده، کارون حاجیزاده، مجید شریف، پروانه فروهر، داریوش فروهر، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، یکی پس از دیگری محکوم حکمی مخفیانه شدند، ربوده شدند، به خانهشان هجوم رفت، حریمشان شکست، جسم و جان گرامیشان درد کشید و سرانجام با بیرحمی و خشونتی لجامگسیخته به قتل رسیدند.
پاییز آن سال به درد و خون عزیران ما آغشته است. انسانهایی که هریک در جایگاه خویش و با پافشاری بر باورها و آرمانهای خویش، برای برقراری آزادی و عدالت پیکار کردند. و کارون کودکی بود نورسیده و جرمش چشمهای باز او، که شاهد قتل پدر شد.
قتلهای سیاسی پاییز ۷۷ بر وجدان جامعه زخمی عمیق زد و موج گستردهای از اعتراض مردمی را سبب شد. این اعتراضِ فراگیر نقطهی عطفی ساخت در پاسخگو کردن نهادهای قدرت، در افشاگری خشونت سازمانیافته بر ضد دگراندیشان، در پافشاریِ جمعی بر حق رسیدگی قضایی و لزوم دادخواهی جنایتهای سیاسی.
شانزدهمین سالگرد قتل های سیاسی آذر ۷۷: نامهی پیش از سفر به همراهان دور و نزدیک
آبانماه ۱۳۹۳
شانزدهمین سالگرد قتل های سیاسی آذر ۷۷ فرامیرسد و امسال نیز به تهران خواهم رفت تا در سالروز قتل پدرومادر نازنینم، داریوش و پروانه فروهر، یادشان را در خانه و قتلگاهشان گرامی بدارم.
در آستانهی این سفر شما را به یادآوری، به تلاش برای روشنگری و دادخواهی این جنایتها، و به گرامیداشت یاد قربانیان؛ پروانه فروهر، داریوش فروهر، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده، مجید شریف، پیروز دوانی، حمید حاجیزاده و فرزند خردسالش کارون، فرامیخوانم.
از سالها پیش از آن آذر شوم دگراندیشان ایرانی، در درون و بیرون کشور، قربانی جنایتهای مخوفی شدهاند، که از سوی بافت قدرت در ایران برای سرکوب و نابودی کانونهای اعتراض به اجرا درآمده است؛ فرآیند پلیدی که جان شریف آدمی و عزم انسانی او برای زیست آزاد را در تلهی خشونت و وحشت گرفتار کرد و رد خونینی از بیداد بر تاریخ حقطلبیِ دگراندیشان ایرانی کشید.